دوباره شب و سردی هوای پاییز
دوباره شب و شکستن سکوت شب
سوز باد از درز در چوبی کلبه ی تنهایی من
و حس سرشار از دلتنگی
دوباره من و امید عبث به باران
بی هویت شدن اشک دیده
خون دل
انتظار طولانی من در پاسخ تو...
غرورتو .....تو در روز مبادا ...من در مسیر نمی دانم ها؟....
در اعتمادم به تو
شکستن من
شاید سکوت بهترین راه باشد
.
.